اینجا سازمان ملل است.
پیرمردی خمیده ، به ظاهر خواب !
بر کرسی نماینده ی بریتانیای کبیر تکیه زده
و هر چه اطرافیان وی را صدا میزنند که برخیز… او همچنان خواب است
در آخر با عصبانیت مرد انگلیسی ، چشم باز میکند و می گوید :
چقدر خشمگین میشوی وقتی یک بیگانه 5 دقیقه صندلی تو را بگیرد
در حالی که نفت کشور من را ، کشور تو 200 سال است که گرفته !!!
او محمد مصدق است..!
بر کرسی نماینده ی بریتانیای کبیر تکیه زده
و هر چه اطرافیان وی را صدا میزنند که برخیز… او همچنان خواب است
در آخر با عصبانیت مرد انگلیسی ، چشم باز میکند و می گوید :
چقدر خشمگین میشوی وقتی یک بیگانه 5 دقیقه صندلی تو را بگیرد
در حالی که نفت کشور من را ، کشور تو 200 سال است که گرفته !!!
او محمد مصدق است..!
*کاش خوشبختـــــــــی مثل مرگ،حق بود..*